دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۸۶ - ۱۹:۳۱
۰ نفر

اکرم احمدی: گفت‌وگو با علی شادلو، شناگری که نامش در کتاب گینس ثبت شد

به او لقب پادشاه دریا داده‌اند ولی خودش پسر دریا را بیشتر دوست دارد؛ از این لقب می‌ترسد؛ «می‌ترسم خدای نکرده مغرور شوم. حالا آمدیم و در یکی از پروژه‌هایم در دریا غرق شدم؛ نمی‌گویند این چه پادشاه دریایی بود که غرق شد!؟». علی شادلو – شناگر 25 ساله ایرانی – با شنا در عرض 616 کیلومتری دریای خزر نامش را  در کتاب رکوردهای جهان گینس ثبت کرد. او دانشجوی مدیریت امداد سوانح پژوهشکده سوانح طبیعی کشور است و در گروه امداد نجات کوهستان هم فعالیت می‌کند. با اینکه می‌گوید کوهنوردی ورزش اول اوست ولی علاقه‌اش به شنا را هم نمی‌تواند پنهان کند. همین علاقه، او را به سمت کارهای عجیب کشانده؛ بعد از اینکه عرض بزرگ‌ترین دریاچه دنیا را شنا کرد، حالا می‌خواهد رکورد جدیدی را به نام خودش – و البته ایران – ثبت کند؛ شنا از بندرعباس تا دوبی. شادلو برای هر دو حرکت ملی‌اش هم شعارهای خاصی درنظر گرفته؛ شعار اصلی او در برنامه خزر« احترام به نهاد خانواده به عنوان اساسی‌ترین کانون جامعه» بود. او برای برنامه خلیج‌فارس هم شعار خاصی دارد؛
« صلح و سلامت برای کودکان و جوانان» و البته تاکید بر اینکه  خلیج فارس، خلیج صلح است. 

 چی شد که به فکر رکوردزدن افتادید؟

هدف من اصلا رکوردزدن نبود. خیلی‌ها رکوردی ثبت می‌کنند و فراموش می‌شوند و دیگر هیچ خبری هم از آنها نمی‌شود. شاید ظاهر کارم این باشد که می‌خواستم، خودم را نشان بدهم ولی هدف من یک چیز دیگر بود؛ من می‌خواستم به همه ثابت کنم که بدانند چه کارهایی می‌توانند انجام بدهند. همه می‌توانند کارهای بزرگ انجام بدهند. همیشه وقتی می‌خواهند بگویند این کار غیرممکن است، می‌گویند مگر می‌خواهی از دریا رد شوی ولی من می‌خواستم به همه نشان بد‌هم انسان چه توانایی‌هایی دارد و چه کارهایی می‌تواند انجام بدهد. کار من یک حرکت ورزشی با تفکر ایرانی بود؛ اینکه مردم دنیا بدانند ایرانی‌ها چه توانمندی‌هایی دارند و کارهای غیرممکن هم انجام می‌دهند.

  •  شنا در عرض خزر را در چه تاریخی شروع کردید؟

راستش را بخواهید این ایده از کودکی در ذهنم بود. پدرم همیشه می‌گفت انسان اگر بخواهد، آن‌قدر توانمند هست که بتواند از دریا هم عبور کند. همیشه به حرف پدرم فکر می‌کردم. تا اینکه در تابستان سال 83 استارت زدم و تمرینات‌ام را شروع کردم؛ البته کلی کار اداری هم داشت؛ به همین دلیل بیشتر از آنچه تصور می‌کردم، هماهنگی‌ها طول کشید و سرانجام تابستان 85 کارم را شروع کردم.

  •  از کجا شروع کردید؟

از آستارا؛ بندر ترکمن هم ایستگاه آخر بود؛ 36 روز، روزی 20 کیلومتر شنا کردم. البته این شیوه فقط متعلق به خودم بود؛ حتی رسانه‌های خارجی هم سبکم را یکی از عجایب ورزشی معرفی کردند. من هر روز 20 کیلومتر شنا می‌‌کردم که در روز نزدیک به 10 ساعت طول می‌کشید. هدف‌هایم را با GPS مشخص کرده بودم؛ در پایان روز و طی‌کردن 20 کیلومتر به ساحل می‌رفتم و دوباره از صبح روز بعد ماراتن را شروع می‌کردم.

  •  چقدر برای این برنامه تمرین کردید؟

اگر بگویم 8-7 سال، باور می‌کنید؟ من برای اینکه از نظر روحی و روانی آماده این کار شوم، 8-7 سال فقط تمرینات روح و روان انجام می‌دادم. باید بدنم را برای روزی 10 ساعت غوطه‌وربودن در آب نمک آماده می‌کردم. کار سختی داشتم؛ نه رفیقی بود که انگیزه‌ام را بالا ببرد و نه تماشاگری که به من روحیه بدهد؛ تک و تنها باید در افق بی‌پایان بین آب و آسمان شنا می‌کردم. هر روز باید یک منظره تکراری می‌دیدم. این واقعا آدم را ازنظر روحی خسته می‌کند. بعد از 8-7 سال تفکر و بعد از اینکه کارم جدی شد، تمرینات بدنسازی را شروع کردم. یک ماه مانده به شروع کار هم یک اردوی فوق سنگین یک‌ماهه در آستارا داشتم که خیلی به موفقیتم کمک کرد.

  •  فکر می‌کردید از پس این کار بر بیایید؟

باورتان نمی‌شود؛ روزی که می‌خواستم وارد آب شوم، ترسیده بودم. بعد از 4 سال تمرین و یک ماه تمرین فوق‌سنگین، به اوج آمادگی رسیده بودم. روزهای سختی را پشت‌سر گذاشته بودم ولی روزی که می‌خواستم وارد آب شوم، جرات نمی‌کردم کار را شروع کنم؛ ‌می‌ترسیدم مبادا جلوی این همه خبرنگار و مردمی که برای تماشا آمده بودند، خراب کنم. یک لحظه می‌خواستم بیایم عقب ولی به خودم گفتم یک عشقی، یک نیرویی تو را به اینجا کشانده، پس فراموش نکن پسر. می‌دانستم خدا مرا به آنجا کشانده برای همین به خودش توکل کردم و پریدم داخل آب.

  •  وقتی شنا می‌کردید از خطرهای احتمالی‌ای که برایتان وجود داشت، خبر داشتید؟

خزر مثل خلیج‌فارس – که کوسه و عروس دریایی دارد‌– خطرناک نیست اما خب، بالاخره شنا در دریا و آب‌های آزاد همیشه خطرناک است. من همیشه در 15 کیلومتری ساحل شنا می‌کردم و بعضی اوقات هم در عمق  3 متری. خیلی پیش می‌آمد که جهت را گم کنم. وقتی درحال شناکردن هستی – به دلیل اینکه فقط آب می‌بینی‌– نمی‌دانی به کدام طرف شنا می‌کنی؛ البته یک قایق موتوری جلوتر از من می‌رفت تا من مسیر را گم نکنم ولی یکی دوبار از بس غرق فکر و شناکردن بودم، آنها را گم کردم. آنها هم مجبور می‌شدند مسیر را دنبال من بگردند تا  پیدایم کنند. یک‌بار هم در محمودآباد در یک چشم‌به هم زدن توفان شد؛ خیلی وحشتناک و شدید بود. ارتفاع موج‌ها به
 6 متر هم رسید؛ برای همین مجبور شدیم وسط راه فرار کنیم به سمت ساحل. وقتی به ساحل رسیدیم، قایق راهنمای من پر از آب شده بود و اگر زود نمی‌جنبیدیم، ممکن بود قایق غرق شود. به آن توفان دزد دریا می‌گویند؛ خیلی خطرناک است و خیلی راحت و ظرف چند ثانیه غرق می‌کند. من هم فرار را بر قرار ترجیح دادم. فقط همان یک روز بود که نتوانستم 20 کیلومتر را طی کنم.

  •  برای این کار چه کسانی از شما حمایت کردند؟

سازمان تربیت‌بدنی و ستاد مبارزه با موادمخدر ریاست‌جمهوری. شعار من «ورزش دشمن اعتیاد است» بود برای همین ستاد مبارزه با موادمخدر از من حمایت کرد؛ البته یکی از شعارهایم هم« احترام به نهاد خانواده به عنوان اساسی‌ترین کانون در جامعه» بود. به نظر من خانواده‌ها نقش اساسی‌ای در موفقیت‌های جوانان این مملکت دارند. اگر یک جوان منحرف باشد، صددرصد ریشه در خانواده دارد.
خانواده‌ها با حمایت‌کردن و راهنمایی جوان‌ها به سوی ورزش می‌توانند جلوی انحراف آنها را بگیرند. اگر این تفکر در خانواده‌های ایرانی حکمفرما شود، دیگر جوان منحرف و معتاد نمی‌بینیم.

  •  اسم شما در کتاب رکوردهای جهانی گینس هم ثبت شد. چه هماهنگی‌هایی شد؟ گینس نماینده فرستاده بود؟

وقتی مکاتبه را با گینس شروع کردیم آنها به ما جواب دادند که باید جزئیات قضیه و برنامه را برایشان شرح بدهیم تا تایید شود که اصلا رکورد هست یا نه. یک فرم فرستادند. ما هم آن فرم را پر کردیم. توضیح دادیم که قرار است 600کیلومتر را ( روزی 20 کیلومتر ) طی کنیم. دریاچه خزر بزرگ‌ترین دریاچه دنیاست؛ به همین دلیل قابل‌توجه است. شرح کار ما از طرف آنها تایید شد و یک کد به کار ما اختصاص دادند. البته هیچ نماینده‌ای نفرستادند چراکه بیشتر سایت‌های خارجی مثل بی‌بی‌سی کار مرا گزارش می‌کردند. بخش بین‌الملل ایرنا هم هر روز خبرها را روی سایت می‌فرستاد؛ برای همین از استاندارد و نوع کار کاملا باخبر بودند. بعد هم که کار به پایان رسید، رکورد شنای 616 کیلومتر را در کتاب گینس ثبت کردند.

  •  و حالا هم خلیج‌فارس ؛ می‌خواهید عرض خیلج‌فارس را هم شنا کنید؟

به نظر من، خلیج فارس مهم‌ترین قسمت جغرافیایی دنیاست. فکر نمی‌کنم هیچ منطقه‌ای در دنیا مثل خیلج فارس این‌قدر استراتژیک باشد. خلیج‌فارس پر از برکت است؛ از نفت و گاز و ماهی و میگو گرفته تا مسائل توریستی و تجاری؛ برای همین هم همیشه کشورهای بیگانه به چشم بد به آن نگاه کرده‌اند. به همین دلیل، می‌خواهم با شعار صلح مردم ایران یک رکورد جدید ثبت کنم. می‌خواهم به دنیا ثابت کنم مردم ایران همیشه خواهان صلح و آرامش هستند. البته کشورهای اطراف خلیج‌فارس هیچ درگیری خاصی در این منطقه نداشته‌اند ولی خب، شانتاژهای دولت‌های بیگانه وجود دارد. برنامه من شنا از بندرعباس تا دوبی است. مسیر خیلی کمتر از دریای خزر است؛
 160 کیلومتر است که فکر می‌کنم در 12-10 روز شناکردن به هدف می‌رسم.

  • با کوسه‌های خلیج‌فارس چه می‌کنید؟

از دست آنها که نمی‌توانم فرار کنم. باید حتما در قفس شنا کنم. قرار است در یک قفس – که توسط یک کشتی حامل کشیده می‌شود- شنا کنم وگرنه کوسه‌ها دخلم را می‌آورند.

  •  برای این رکورد شعار خاصی هم دارید؟

بله. صلح و سلامت برای کودکان و جوانان.

  •  برای این برنامه، تمرینات‌تان را شروع کرده‌اید؟

در 6 ماه دوم سال که اصلا نمی‌توانم تمرین کنم. البته استخر سرپوشیده و آب گرم هست ولی من از وقتی که در خزر شنا کرده‌ام، دیگر نمی‌توانم در استخر شنا کنم. یک‌بار رفتم ولی 15 دقیقه بیشتر دوام نیاوردم؛ تا 5 متر جلو می‌رفتم، می‌خوردم به دیوار. حوصله‌ام سر می‌رود. از‌بس در دریا شنا کرده‌ام دیگر حوصله محیط بسته را ندارم. من روزی 10 ساعت در آب‌های بی‌کران شنا کرده‌ام؛ زیر پایم ماهی بوده و بالای سرم مرغ‌های دریایی و آسمان آبی. شنا در آب‌های آزاد یک چیز دیگر است، برای همین در فصل سرما نمی‌توانم در آب‌های آزاد شنا کنم. ولی در 6 ماه اول سال در دریاچه‌های اطراف تهران شنا می‌کردم؛ مثل سد کرج، سد لتیان، سد لار. در دریاچه تار دماوند هم –  در ارتفاع 3 هزارمتر و با دمای پایین آب  – تمرین کرده‌ام که خیلی برایم مفید بوده. حالا بیشتر در باشگاه تمرینات بدنسازی انجام می‌دهم و برای حرکت‌های استقامتی و سرعتی هم کوهنوردی می‌کنم.
تا یادم نرفته، بگویم قبل از اینکه شناگر شوم، کوهنوردی می‌کردم. من عضو گروه نجات کوهستان هم هستم.

  •  شما که رکورددار شنای استقامت دنیا هستید، چرا در مسابقات رسمی فدراسیون شرکت نمی‌کنید؟

خب، من شناگر استخری نیستم. 99درصد مسابقات فدراسیون هم در استخر است. راستش را بخواهید من خیلی اهل مسابقه دادن نیستم؛ بیشتر دوست دارم حس رفاقت را در ورزش تجربه کنم. یک روز در برنامه شنا در خزر یک‌دفعه دیدم یک آقایی آمد کنار من و شروع کرد به شنا کردن. به من گفت هر روز در ساحل می‌نشینم و کار تو را تماشا می‌کنم. امروز به آب زدم  که با تو شنا کنم تا تنها نباشی و حوصله‌ات سر نرود. 3 - 2 کیلومتر با من شنا کرد، بعد هم خداحافظی کرد و رفت. خب، این موضوع خیلی برای من اهمیت دارد. من خیلی دنبال قهرمانی و این چیزها نیستم؛ برای من روح ورزش و پهلوانی مهم است.

  •  شنا در عرض دریای خزر چه چیزی برای زندگی شما داشت؟ شما چی به دست آوردید؟

اول از همه اینکه اگر این کار را نمی‌کردم تا ابد در این فکر بودم که می‌توانستم ولی قدم برنداشتم. اما حالا دیگر بدهکار خودم و ذهنم نیستم. باید آرزویم را برآورده می‌کردم؛ من می‌خواستم یک کار نشدنی را شدنی کنم. حالا دیگر کسی مثلا نمی‌گوید این کار نشدنی است. همه می‌گویند یک نفر این کار را کرد، پس ما هم می‌توانیم. تو را به خدا از اینکه می‌گویم من یک کار نشدنی کرده‌ام، حمل بر خودستایی نکنید. من فقط می‌خواهم بگویم اگر عشق به خدا و خالق هستی وجود داشته باشد، تمام این غیرممکن‌ها ممکن می‌شود. در این کره خاکی یک رودخانه از عشق جاری است که اگر در آن شنا کنیم به جاهای باورنکردنی‌ای می‌رسیم. اگر این طرح و برنامه ملی انجام شده فقط به خواست و لطف خداوند بوده من این وسط کاره‌ای نبوده‌ام.

  •  برنامه خلیج فارس را از چه تاریخی شروع می‌کنید؟

قرار بود پاییز امسال کار را شروع کنیم ولی هماهنگی‌ها طول کشید و به زمستان کشید. اگر خدا بخواهد و کارها خوب پیش برود، از اوایل سال آینده شروع می‌کنم.

کد خبر 40524

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز